۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

من صبحدم کامبوج ام،
خرابم از رایحه ی عطر گردن خواهری ژولیده؛
که سیصد ترانه ی ملی از بر است
و تا لحظه ای دیگر
کنار مزرعه ی برنج تیرباران خواهد شد؛
در نهمین روز قاعدگی اش...

حسین پناهی

۶ نظر:

بانوی بی دین گفت...

عاشقشم.

کســری گفت...

کدوم کامنت غیر اخلاقی ؟ !

شیــــــوای شنــــاوری عزیز
تا حالا بجز اینکه در مقابل حرفها و سوالات من ، گریپاژ کردی و با عصبانیت از نداشتن جواب معقول و منطقی ، کامنت رو پاک کردی ( منظور صورت مسئله است) آیا هیچ گاه صحبت غیر اخلاقی بمیان آمده است ؟ !
من هرجایی که صحبت از روی گرداندن از حرف و حدیثی باشد بیاد شما می افتم در جایی که گوش های خود را می گیرید تا سخنان مخاطب را نشنوید.
خواهش می کنم لجاجت در ایستادگی بر روی باطل خود را در پشت مضامینی همچون « کامنت غیر اخلاقی » پنهان نکنید.
با احترام کــسری

خفاش شب بيدار گفت...

خوب ايراد نداره
پريودش هم كه تمومه!

ستاره گفت...

بیچاره نه روووووز :( تازه اونم آزگار

مهسا جینگول گفت...

به جرئت میگم هیچی نفهمیدم:)

کامیار گفت...

من و بگو دارم مطالب دوستای بهرام رو میخونم ! خب مشخصه چیزی نمیفهمم دیگه !